استراتژی نفس عمیق!

استراتژی نفس عمیق!
سلام، علیرضا سخنوران هستم، رفتارشناس و مدرس ارتباطات.
توی این فایل صوتی، پیرو فایلهای صوتی فرماندهی مغز میخواهم چند تا نکته جالب رو باهاتون در میون بگذارم.
اولین نکته راجع به استراتژی نفس عمیق هست!
تقریباً اکثر ماها توی زندگیمون از این استراتژی بهره میگیریم. استراتژی نفس عمیق!
چجوری هست؟
فکر کنید ما توی یک دریا هستیم.
بدون اینکه دست و پایی بزنیم شروع میکنیم به فرو رفتن به عمق دریا.
همین جوری همش فرو میریم فرو میریم فرو میریم، یک جایی احساس میکنیم
که دیگه نفسمون تموم شده، داریم خفه میشیم، دیگه داریم از بین میریم.
شروع میکنیم دست و پا زدن، شروع میکنیم شنا کردن، خودمون رو میرسونیم به سطح آب.
اینقدر تلاش میکنیم تا اینکه سطح آب رو ببینیم.
یک نفس عمیق میکشیم! الهی شکرت زنده هستم!
دوباره همون جا دست از تلاش بر میداریم ساکن میمونیم، دوباره شروع میکنیم به فرو رفتن.
باز همون روند ادامه داره!
اینقدر فرو میریم تا به عمق آب میرسیم.
ناخودآگاه احساس میکنیم باز هم نفسمون داره تنگ میشه،
شروع میکنیم دست و پا زدن با تمام قوا.
خودمون رو به سطح آب میرسونیم، یک نفس عمیق دیگه! باز هم زندهام!
دوباره توی همون لحظه هیچ تلاشی نمیکنیم.
دقیقاً این استراتژی نفس عمیق زندگی ما رو نابود میکند.
به جای اینکه ما به سمت موفقیت پیش بریم، مداوم داریم مشکل حل میکنیم،
مشکلاتی که خودمون درست کردیم.
چرا که یک لحظهای میرسه که ما یک آرامش نسبیای داریم.
یک درآمد حداقلی کسب کردیم، یک اتفاق خوب افتاده.
همون جا متوقف میشیم و شروع میکنیم لذت بردن از این بازه!
یک درآمدی که تا یک چند وقتی میتونه امورات ما رو بگذرونه.
در واقع در سطح زنده موندن، یک چیزهایی رو کسب میکنیم.
دقیقاً همون جا ثابت میشیم و شروع میکنیم فرو رفتن، تا مشکل بعدی!
مشکل بعدی که پیش میاد، دوباره همه قابلیتهامون رو جمع میکنیم، تلاش میکنیم،
به یک آرامش نسبی یک درآمد حداقلی میرسیم، دوباره توقف میکنیم.
این روند رو توی کل عمرتون میتونید ببینید.
همین که دانشگاه قبول بشم کافی هست!
دانشگاه که قبول میشیم، دیگه ول میکنیم.
حالا هر نمرهای که گرفتم مهم نیست.
شروع میکنیم کار کردن یک درآمدی کسب میکنیم، مشتری اول، مشتری دوم، خب!
یک درآمد خوبی رسید بهم. فعلاً کافی هست! فعلاً لازم نیست کار کنم.
دوباره کار رو رها میکنیم، کارمون سقوط میکنه، تا مشکل بعدی.
این استراتژی نفس عمیق همه جا هست، داره ما رو دچار مشکل میکنه.
آدمهای موفق اصلاً از استراتژی نفس عمیق استفاده نمیکنند.
آدمهای موفق از استراتژی بادبادک استفاده میکنند.
چجوری هست؟
شما یک بادبادکی رو پرت میکنید سمت آسمون.
همش مداوم شما نخ اضافه کنید، اون بالاتر میره. اصلاً روند توقفی نداره.
میره اینقدر تا قهرمان بشه، تا اوج اوج برسه.
آدمهای موفق این پلن رو دارند.
اگر ده میلیون تومان درآمد داشتند، همون روند قبلی رو ادامه میدهند بکننش بیست میلیون،
بکنن سی میلیون، چهل میلیون.
همون روند رو مداوم تکرار میکنند.
نمیگن آخیش! حالا یک ده میلیون تومانی دارم،
فعلاً این رو خرج کنم تا ببینم چی میشه!
اصلاً اینجوری نیست، مداوم ادامه میدهند.
طبیعتاً شما توی عمرتون یک لحظاتی رو داشتید که موفق بودید.
یک درآمد حداقلی داشتید، اگر همون مسیر رو ادامه بدید، اون درآمد چند برابر میشه،
اون آرامش چند برابر میشه، فقط همون مسیر رو باید ادامه بدید.
از استراتژی نفس عمیق دوری کنید.
چرا که دو تا مشکل عمده به وجود میاد.
مغز ما یک سیستم دفاعی داره که بر اساس اون سیستم دفاعی
زمانی که آسیبی به ما وارد بشه دلایل اون آسیب رو توی خودش ثبت و ضبط میکنه
که بار بعدی دوباره ما از همون طریق دچار آسیب نشیم.
جالب این هست که چه خودمون دچار مشکل بشیم چه دیگران برای ما تعریف کرده باشن، برای مغز فرقی نمیکنه،
ثبت میکنه که دیگه تکرار نشه.
در واقع داره از ما دفاع میکنه در مقابل اشتباهاتی که قرار هست تکرارشون کنیم.
الگوریتم مغز ما چگونه عمل میکند؟
اتفاقات خوب رو ثبت نمیکنه، چرا که در طول روزمره اگر دیده باشید ما خیلی این رو زیاد استفاده میکنیم.
زمانی که خوبیم که خوبیم! زمانی که بد هستیم باید رفتار دیگران رو ببینیم.
خب این حرف از کجا میاد؟
از مغز ما! پس بنابراین الگوریتم خودش هم همینه.
زمانی که حال شما خوب هست، زمانی که درآمدتون بالا هست، زمانی که موفق هستید،
مغز شما اصلاً اینها رو ثبت و ضبط نمیکنه که چطور موفق شدید.
ثبت و ضبط نمیکنه، چرا؟
چون زمانی که خوب هستید که خوب هستید!
مغز ما میخواهد کمکمون کنه که اشتباه رو دو بار تکرار نکنیم.
پس بنابراین اتفاقات بد رو ثبت و ضبط میکنه.
حالا این چه ربطی به استراتژی نفس عمیق و بادبادک دارد؟
شما مادامی که دارید یک کارهایی رو انجام میدید و به موفقیت میرسید، اونها رو ثبت نمیکنه.
اما زمانی که رهاش میکنید و رو به افول میگذاره، اون مسیر رو ثبت میکنه و چون ثبت میکنه،
توی دفعات بعدی میگه که شما توی اون پروژه شکست خوردید، دیگه نباید تکرارش کنید.
در صورتی که این رو متوجه نمیشه که ما داشتیم درست پیش میرفتیم داشتیم موفق میشدیم،
خودمون رهاش کردیم.
واسش مهم نیست. میگه این پروژه با شکست مواجه شد!
دلیلش زیاد برای من مهم نیست، اون کاری که کردی مهم هست. چرا که موضوعات رو ثبت میکنه.
مثلاً شما یک بار سرمایهگذاری کردید و سودی نداشتید.
مغز شما کلاً میگه که دیگه سرمایه گذاری نکن، نمیگه توی اون مورد سرمایه گذاری نکن.
شما یک بار یک کتابی رو خوندید در انتهاش فهمیدید که کتاب جالبی نبوده،
مغز شما میگه دیگه کتاب نخون!
نمیگه اون جور کتابها رو نخون.
پس بنابراین شما رو متوقف میکنه، هر کاری که میخواهید انجام بدید میگه نه نه بشین بشین!
دفعه پیش گند زدی.
مغز ما در انجام چه کارهایی متوقفمون میکنه و چرا؟
کسب درآمد
کسب دانش
روندهای موفقیت
چون توی همشون ما افتان و خیزان داشتیم، مغز ما میگه که نه!
یک بار شکست خوردی، دیگه نباید از اون کانال گزیده بشی.
نمیخواهد کاری انجام بدی.
ما تنبل میشیم و مینشینیم.
این سیستم مداوم ادامه داره.
یعنی حتی اگر به شما یک کار فوقالعاده هم پیشنهاد بشه باز شما نشستهاید.
چرا که مغز شما میگه یک بار شکست خوردی هاا! دوباره نباید آسیب ببینی.
بعد اصلاً فکر نمیکنه که خب همین نشستن باعث میشه که ما اوضاعمون بدتر بشه.
نه! میگه تکون نخور.
در مقابل این فرمانهای مغزتون باید ایستادگی کنید.
نه! شما کار خودتون رو بکنید.
شما استراتژی نفس عمیق رو به بادبادک تغییر بدید.
حالتون خیلی بهتر میشه.
کارهایی که عامل موفقیت شما بودند رو مداوم تکرار کنید.
به همین سادگی!
نکته دومی که توی این فایل صوتی میخواهم بهتون بگم این هستش که؛
خیلیها میگن بازار خراب هست پول نداریم مردم خرید نمیکنند.
من رو هیچ جا استخدام نمیکنند، درآمدی ندارم!
مداوم از این موارد بهره میگیرند برای اینکه کاری نکنند.
اصلاً نمیشه یک روز من با دوستانم صحبت کنم و این رو نشنوم که بازار خراب هست.
مردم پول توی دستشون نیست، مردم خرید نمیکنند!
جالب این هست که اصلاً بازار خراب نیست.
اصلاً هم اینجوری نیست که آدمها خرج نکنند.
اتفاقاً توی این دو ماه اخیر من داشتم رصد میکردم.
همه آدمهایی که دور و بر ما هستند یک چیزی رو بابت خرید توی ذهنشون نجوا میکنند.
این که بگو چی داری؟ و اون چیز برای ما چه کار میتونه انجام بده؟
ما خرید میکنیم! دقیقاً به همین سادگی که میگم.
کافیه شما یک سرویسی یک کالایی برای ارائه داشته باشید و دقیقاً بگید اون کالا چه کار میکنه واسه آدمها،
اونها خرید میکنند، هیچ مشکلی هم ندارند.
فقط تنها مشکلی که میگه بازار خراب هست، این هست که دنیا مداوم داره عوض میشه!
ما هنوز داریم روی 10، 15 سال پیش نگاه میکنیم.
الان اصول تغییر کرده دوستان!
ثابق بر این شما یک کالا یا خدماتی رو داشتید یا آدم حرفهای بودید.
صرفاً اعلام میکردید که من حرفهای هستم یا این کالا و خدمات رو دارم.
آدمها میومدن خرید میکردند.، چرا که شغلها کم بود.
در واقع شما توجه کنید توی هر محلی نهایت یک دونه سوپر مارکت یا بقالی بود.
یک دونه قصابی بود، یک کافشی بود. زیاد نبود کسب و کارها.
اما الان توی یک خیابان شما شروع کنید قدم زدن، توی یک خیابان کوتاه نه حالا،
خیابانهایی که یک طرف شهر رو به یک طرف دیگه وصل میکنند.
بیست تا سوپر مارکت میبینید، بیست تا قصابی میبینید، ده تا خدمات کامپیوتری میبینید.
الان یک مقداری تعداد کارها زیاد شده.
پس بنابراین آدمها انتخاب میکنند.
این خیلی مهم هست.
بین کسب و کارهایی که توی یک زمینه هستند انتخاب میکنند.
بین آدمها انتخاب میکنند.
ثابق بر این شما میخواستید جایی استخدام بشید، صرفاً ارائه میدادید که من این کار رو بلد هستم.
میگفتن که خب پس بیا!
چون تعداد آدمها کم بود.
اما الان یک آگهی استخدام که چاپ میشه، صد نفر متقاضی داره.
خب اون صاحب شرکت باید انتخاب کنه. روند تغییر کرده.
سابق بر این مردم اجازه میدادند بهشون یک چیزی فروخته بشه، الان خودشون باید بخرند.
در واقع سادهتر بهتون بگم.
آدمها چیزی که بهشون معرفی بشه رو خرید نمیکنند،
چیزی که خودشون کشف کنند رو خرید میکنند.
اینجا یک کاری رو باید انجام بدید؛
اگر خیلی آدم حرفهای هستید و نمیتونید جایی مشغول به کار بشید،
یا اینکه محصول و سرویس خوبی دارید، اما نمیفروشه دلیلش این هست که
شما صرفاً دارید اعلام میکنید که یک همچین محصولی رو دارید.
شما آدم حرفهای هستید؛
در صورتی که باید یک جوری در معرض دید قرار بگیرید که آدمها شما رو کشف کنند.
در واقع شما دارید سیستم فروش رو انجام میدید،
اما اینقدر در معرض دید هستید که اون آدمها احساس میکنند شما رو کشف کردند.
حالا این از چه طریقی اتفاق میافته؟
احتمال غریب به یقین شما دارید صدای من رو از موبایلتون میشنوید.
همون دستگاهی که توی دست شماست بهترین معجزه برای معرفی خودتون هست.
ولی باید اصولش رو بلد باشید.
فایل صوتی قبلی که توی کانال قرار گرفته رو گوش کنید.
داستان دوست من که خیلی میدونست اما پول نداشت.
با یک کانال تلگرامی زدن و یک صفحه اینستاگرام، نمیتونید خودتون رو معرفی کنید.
اصول و قاعده داره.
اما باید یک طرقی رو ایجاد کنید که دقیقاً بگه شما؛
کی هستید و
چی دارید و
چه کاری میتونید انجام بدید.
هدفم از این صحبت چی هست؟
اکثر دوستان میان محصول، کالا یا خودشون رو اینجوری معرفی میکنند.
من مهندس صنایع هستم، کارشناسی ارشد با معدل 19.
من یک دستگاه ضبط صوت دارم، کیفیت بسیار بالایی داره.
من یک سرویسی ارائه میدم، که اون سرویس ارزان هست.
به نظرتون اینها عوامل استخدام و خرید هستند؟
نه!
حالا بیایید اینجوری در نظر بگیریم؛
من مهندس صنایع هستم و میتونم یک کاری انجام بدم که توی کارخانه شما،
بهرهوری خط تولیدتون 20 درصد افزایش پیدا کنه و هزینههای تولیدتون تا 10 درصد کاهش پیدا کنه.
من این رو میتونم انجام بدم.
شما استخدام میشید!
چرا که میگید چه کاری میتونید انجام بدید.
نه اینکه صرفاً چه کسی هستید و چی دارید!
دستگاه ضبط صوتی دارم که کیفیت بالایی داره.
نه! اینجوری نیست!
من یک سیستم صوتی به شما ارائه میدهم که با توجه به متراژ خونه شما که مثلاً 100 متر هست،
صدا رو در حد همون 100 متر پوشش میدهد و در واقع برای یک مهمونی کوچیک کاملاً کافی هست.
نه اونطور هست که طوری صدا ایجاد کنه که صدای آدمها به هم نرسه و همسایههاتون بخواهند شاکی بشن،
نه از طرف دیگه صداش اینقدر کم باشه که مجبور بشید گوشتون رو بچسبونید بهش.
دقیقاً یک چیزی بهتون ارائه میدهم که برای فضای 100 متری، سیستم صوتی مناسبی هست.
شما باید بگید که اون وسیله اون سرویس یا خودتون چه کاری میخواهید انجام بدید.
نه اینکه فقط کی هستید!
روش بهتر معرفی کردن یک محصول؛
چند روز پیش با یک دوستی داشتم صحبت میکردم که فروشگاه اسباب بازیهای علمی راجع به کودکان داشت.
یعنی در واقع اسباب بازیهای آموزنده.
همش مداوم گفته بود که این اسباب بازی شیوه بازیش چه جوری هست و چطور بچهها باهاش میتونن بازی کنند.
و گفته بود که اگر بچه شما قرار باشه مهندس کشاورزی بشه، با این بازی میتونه درختها رو بشناسه.
به نظر شما دغدغه یک خانوادهای که بچهشون 2 یا 3 سالش هست،
این هست که در زمان 19-18 سالگی قرار هست چه کاره بشه؟!
نه! واقعاً اینجوری نیست!
خیلی از خانوادهها حرفش رو میزنند ولی اونقدر دور هست که راجع بهش فکر نمیکنند.
بیشتر باید بگید که اون وسیله چه کار میتونه بکنه و اون چیزی که جذاب هست چی هست!
من به اون دوستم گفتم که میتونی از این حالت استفاده کنی.
با یاد گرفتن این بازیها توسط بچه شما، قدرت یاددهیش هم افزایش پیدا میکنه،
و توی جمعهایی که بچههای دیگه هم هستند، این بچه شما میشه فرماندهی اونها.
اونها رو دور خودش جمع میکنه و شروع میکنه بهشون بازی یاد دادن.
اینی که بیست سال بعد بچه مهندس کشاورزی میشه شاید زیاد مهم نباشه،
ولی اینی که همین الان بچههای فامیل و دوستها رو میتونه دور خودش جمع کنه و اونها رو فرماندهی کنه،
خیلی برای پدر و مادرها ارزشمند هست.
پس باید شیوه تعریفمون رو عوض کنیم.
مشخصات باعث نمیشه که شما ثروتمند شید،
عملکرد بعدی و آتی اون محصول، سرویس یا دانشی که شما دارید، باعث میشه که آدمها از شما خرید کنند.
برای این مسیر سه تا چیز لازم دارید؛
اول از همه فن بیان هست!
شما باید فن بیان بلد باشید،
بدونید یک مطلبی رو چجوری باید در قالب کلمات و جملات صحیح ارائه بدید.
بعد از اون اصول تبلیغات هست!
با استفاده از روانشناسی بتونید تبلیغ خودتون رو بکنید، تبلیغ محصولتون رو بکنید،
تبلیغ خدماتتون رو بکنید.
اینی که میگم تبلیغ خودتون، خیلی مهم هست هاا!
شما باید خودتون رو بتونید درست پرزنت کنید، درست ارائه بدید.
همه آدمها رزومه مینویسند؛ این تعداد کتاب خوندم، این مقالهها رو خوندم، علاقهمندیهای شخصی:
کار تیمی، فلان و اینها!
نه بابا! اینها رو کسی استخدام نمیکنه.
من میام که یک مشکلی از سازمانتون رو حل کنم.
اینجوری شما میتونید حقوق تعیین کنید، نه اینکه حقوقتون رو بپرسید که چقدر هست.
شما باید تبلیغات بلد باشید.
بعد از اون کانالهای اطلاعرسانی رو باید بلد باشید.
از چه طریقی میتونید در دسترس دیگران قرار بگیرید که اونها شما رو کشف کنند.
خیلی مهم هست!
نفس عمیق نکشید، در عوض بادبادک هوا کنید!
به زودی میخواهیم یک دورهای رو ایجاد کنیم که دوره کوتاه مدتی هست.
یعنی ظرف ده روز شما آموزش میبینید که چطور از حداقلهایی که دارید بتونید به سرعت کسب درآمد کنید.
حالا چندین فایل صوتی راجع بهش توضیح میدهیم.
امیدوارم که توی همین چند تا فایل صوتی، اون چیزی که باید به دست بیارید رو به دست بیارید.
خیلی خوشحال میشم که تجربیاتتون رو با من در میون بگذارید و
بگید که از طریق آموزشهایی که از گروه سخنوران گرفتید، چه مسیری رو تونستید طی کنید و
به چه موفقیتهایی میرسید.
دوست دارم این روند ادامه پیدا کنه.
استراتژی نفس عمیق رو دور بریزید و استراتژی بادبادک رو استفاده کنید.
شاد، موفق و مؤثر باشید.
فایل صوتی بالا را حتما تا انتها گوش کنید و اگر مفید بود، با دیگران به اشتراک بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.