خجالت اون چیزی که ما فکر می کنیم نیست!

سلام, علیرضا سخنوران هستم رفتارشناس و مدرس ارتباطات. توی مقالهی امروز میخوام راجع به خجالت باهاتون صحبت کنم.
یه نکتهی جالبی وجود داره:
خجالت اون چیزی که ما فکر می کنیم نیست!
بذارید یه مثالی براتون بزنم.
افرادی که از سوسک میترسن. بجای اینکه بگن ما میترسیم یا اضطراب میگریم، چه اصطلاحی بکار میبرن؟ میگن چندشمون میشه! چرا که “چندش”، یه حالت تقریباً باکلاستریه نسبت به اینکه ما بخوایم خودمون رو ضعیف نشون بدیم و بگیم درگیر اضطراب شدیم.
دقیقاً در مورد خجالت هم همین مورد هست. زمانی که افراد درگیر اضطراب میشن به اشتباه میگن ما خجالت میکشیم. خجالت در ابتدای شروع یک کار بوجود نمیاد. اینکه شما از ارتباط برقرار کردن با دیگران خجالت بکشید. این اصلاً امکانپذیر نیست! شما اضطراب میگیرید.
حتما این مقاله رو راجع به اضطراب بخونید. کلیک کنید
برای دانلود ویدیوی فوق با حجم 2 مگابایت کلیک کنید
خب اصلاً ببینیم خجالت چیه…
همونطور که توی ویدیوی بالا بهتون گفتم، اعتماد به نفس دو تا پایه داره. دانستن و توانستن.
زمانیکه شما یه کار رو میدونید و میتونید که انجامش بدید، اعتماد به نفس اون کار رو دارید. حالا؛ موقعی که برنامهریزی شما برای انجام یه کاری بهم میخوره، شما درگیر خجالت میشید.
الان براتون یه مثال میزنم:
شما اعتماد به نفس غذا خوردن رو دارید. یعنی میدونید چجوری غذا بخورید و میتونید که این کار رو انجام بدید. اینی که قاشق رو پر کنید و به سمت دهانتون بیارید هم برنامهریزیای هست که براش انجام دادید. اما در همین حین، یهو دست شما میخوره به لبهی میز و قاشق میریزه زمین! حالا وقت چیه؟ خجالت کشیدن! اینجا شما درگیر خجالت میشید چرا که برنامهریزی شما و اعتماد به نفستون درگیر خدشه شده.
یا یه مثال دیگه:
موقعی که شما میخواید سخنرانی کنید و همهی برنامهریزیهای لازم رو براش انجام دادید. حالا حین سخنرانی یهو پاتون میگیره به سیم و میخورید زمین. اینجا چون پلن شما بهم خورد، درگیر خجالت میشید. (درواقع زمین خوردن تو پلن شما نبود)
خجالت از ابتدای شروع یک کار بوجود نمیاد
پس این شد تعریف خجالت…
حالا چجوری با خجالت مقابله کنیم؟
1- زمانی که یه اتفاقی میوفته و شما درگیر خجالت میشید، اولین کاری که باید بکنید اینه که خودتون اون کار رو ندیده نگیرید.
دستتون خورد یه لیوانی ریخت؟ روی سن سخنرانی خوردید زمین؟ جوری وانمود نکنید که انگار هیچ اتفاقی نیوفتاده. اتفاقاً خودتون اولین نفری باشید که به اون موضوع یا اشتباه اشاره میکنه.
- عه, لیوانه ریخت
- عه, خوردم زمین
اگه شما از کنارش ساده بگذرید دائماً ذهنتون درگیر این میمونه که آیا هنوز دیگران دارن راجع به اون موضوع فکر میکنن یا نه.
2- لازم نیست حرکت خارقالعادهای از لحاظ رفتاری انجام بدید. دقیقاً همون کاری رو بکنید که دیگران دارن انجام میدن.
دارن میخندن؟ شما هم بخندید. تعجب کردن؟ شما هم تعجب کنید.
اگه حرکتی غیر از رفتار جمع انجام بدید، میزان خجالتتون خیلی خیلی بیشتر میشه. یه لحظه تصور کنید همه دارن میخندن و شما متعجب موندید…!
3- زمانی که یه اتفاقی افتاد، لازم نیست همون موقع شروع کنید به حل کردنش.
اگه دستتون خورد به یه گلدون و اون رو انداختید، لزومی نداره طی یک حرکت انفجاری شکستههاش رو سریعاً از روی زمین جمع کنید. البته میتونید تو انجام این کار به میزبان کمک کنید اما وظیفهی شما نیست.
اگه موقع راه رفتن یهو خوردید زمین، لازم نیست سریع پاشید خودتون رو بتکونید و به راه رفتن ادامه بدید. کمی مکث کنید، بلند بشید و ببینید بهترین تصمیمی که میتونید توی اون لحظه بگیرید چی هست.
با اقدام فوریای که انجام میدید برای حل یک خرابکاری، حس شرم رو به بقیه هم منتقل میکنید.
4- مورد آخر اینه که اگه اتفاق شرمآوری رو جلوی یک جمعی بوجود آوردید و دفعهی بعدی همون جمع دور هم بودن و داشتن دربارهی همون اتفاق صحبت میکردن، شما هم به جمع اضافه بشید و اون موضوع رو به سخره بگیرید. با این کار از اون جلسه به بعد دیگه راجع به اون اتفاق صحبت نمیکنن و شما رو آزرده نمیکنن.
باز هم میگم؛ خجالت اون چیزی که ما فکر میکنیم نیست!
خب امیدوارم با رعایت این موارد مدیریت خجالتتون رو به دست بگیرید.
نظرتون چیه؟ شما هم درگیر خجالت هستید؟ یا بر خجالتتون غلبه کردید؟
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.