محبت کردن زیاد و زیان هایش

محبت کردن زیاد و زیان هایش
محبت کردن زیاد؛ زیان ها، علائم و راهکارهای برون رفت از آن:
در این مقاله در مورد اینکه چگونه شما با فنون محبت کردن یا صمیمیت بیشازحد در رابطه طرف مقابلتان را در تنگنا قرار میدهید، صحبت خواهیم کرد.
همچنین راهکارهایی برای برون رفت از این مشکل و دادن فضا و مجال بیشتر به طرف مقابل، ارائه خواهیم داد.
آیا تا به حال عبارت حد و مرز احساسات در روابط به گوشتان خورده است؟
اگر شما شخصی هستید که با به خرج دادن احساسات زیاد عرصه را برای طرف مقابل تنگ میکنید، حتماً باید با میزان و حدود آن آشنا شوید.
تا از نظر روانی شخصسالمی باشید و بهوسیله عقل سلیمی که دارید بتوانید رابطه مستحکمی با شریک زندگیتان بنا نهید.
در ارتباط بودن برای یک رابطه، مؤلفه مهمی است.
اما فرق زیادی بین در ارتباط بودن و در تنگنا قرار دادن وجود دارد!
چسبیدن زیاد به فرد مقابل، حس خفگی و اسارت را به او القا میکند.
با این رفتار رابطهای که شما به شدت سعی دارید تا حفظش کنید را رو به زوال میبرید.
تمرکز بیش از حد بر روی طرف مقابل و خود رابطه تنها به نابودی آن رابطه کمک میکند!
اینجاست که باید حدود و مرزهای احساسات لحاظ شوند.
ما باید بدانیم که با هم بودن و مهربانی افراطی، ثمرهاش تنها “فوران محبت” خواهد بود.
این اتفاق خودش یک نابسامانی است و سبب قطع ارتباط میگردد.
فوران محبت در نهایت سبب آزار فرد شده و کل رابطه را به مخاطره میاندازد.
در مورد فوران محبت (نسبت به کمبود یا ترس از آن)، کمتر بحث شده است.
با علم به این اصل که روابط مستحکم بر پایه ارتباط داشتن و اعتماد بنا میشود، تحمل محبت و صمیمیت نیز برای خود حد و مرزی دارد.
اگر این محبت از حد خود بگذرد و فوران کند، طرف مقابل احساس خفگی میکند.
فوران محبت چیست؟
اگر شما از فردی که با او هستید انتظار تصدیق و تأیید دائم، عشق بی حد و مرز و بدون شرط و حمایتهای همه جانبه دارید، این بدین معنی است که توقعتان از آن فرد بالاست.
با این فاکتورها شما خود را درمعرض “فوران محبت” قرار میدهید که خود نشانه و زنگخطری برای انحطاط یکرابطه است.
اگر شما به طرف مقابل خود تکیه کردهاید تا عزت نفس شما را بالا ببرد و تمام نیازهای اجتماعیتان را برآورده سازد و همه احساساتش را با شما به اشتراک بگذارد، شما دارید از حد و مرزهای احساسی عبور میکنید و بر روی لبه تیغ “فوران محبت” گام بر میدارید.
شما با داشتن توقعات مفرط، درخواستهای غیر منطقی از طرف مقابل خود خواهید داشت که انجام آن در توان او نیست و یا اصلاً تمایلی به انجام آنها ندارد.
در رابطه بین طرفین همیشه و حتماً مرزی وجود دارد.
صمیمیت بیش از حد تشخیص این مرز را سخت و مبهم میکند.
این ابهام برای طرف مقابل شما ناخوشایند است.
اگر مرزهای احساسی بین دو طرف نامشخص باشند، میزان درخواستهای احساسی، با هم بودنهای بلند مدت، انتقادات و به هم گیردادنها افزایش مییابد.
کمکم میفهمیم که خوشحال کردن طرف مقابل، دیگر به آسانی گذشته نیست.
صمیمی شدن و محبت بیش از حد، امری نا سالم است که میتواند رابطه را مختل کند.
علائمی که نشان میدهد شما در محبت کردن بیش از حد صمیمیت به خرج دادهاید و طرف مقابل را در تنگنا قرار دادهاید:
1- زمانیکه حس میکنید او صرفنظر از شما کارهای دیگرش را در اولویت قرار میدهد.
2- زمانیکه خانوادهتان یا دیگران به شما میگویند که بیشازحد بر او احاطه دارید.
3- زمانیکه حس میکنید دیگر نمیتوانید کمافیالسابق به او نزدیک شوید.
4- زمانیکه حس میکنید دیگر تنها رفتن به رویدادها، مراسمات و فعالیتهای مختلف برایتان سخت شده است.
5- زمانیکه او پیش خودش میگوید که بیشازحد بر او احاطه پیدا کردهاید و احساس میکند که دارد خفه میشود.
6- وقتی فردی که با او هستید بهخاطر آزادی بیشتر، از صمیمیت با شما پا پس میکشد و عقبنشینی میکند.
7- بعضیها به اصطلاح میگویند: “طرف به غار تنهایی خویش پناه برده” است.
در این حالت او به هم میریزد و این به هم ریختگی را شاید در مسائل کاری و علاقهمندیها و وقت گذراندن با دوستانش پنهان کند.
حال سؤال اینجاست که جلوی این معضل را چگونه می توان گرفت؟
آیا تا بهحال سعی کردهاید که محبت بیش ازاندازه خود را کنترل کرده و از چیرگیعاطفی برروی طرفمقابل خود بکاهید؟
در ادامه راهکارهایی را ارائه میدهیم که به شما کمک میکنند تا کار را به تعادل بکشید و رابطه را تطلیف کنید.
راه های جلوگیری از در تنگنا قرار دادن طرف مقابل:
1- زمانی برای خود کنار بگذارید و کارهای شخصیتان را انجام دهید.
2- به طرف مقابل خود (چه بهصورت فیزیکی، چه استعاری) زمان و فضای کافی برای تنفس بدهید.
3- نیاز خود به محبت کردن و نیاز طرف مقابل به فضا و آزادی داشتن را در دو کفه ترازو قرار دهید و بین آنها توازن ایجاد کنید.
4- از سرگرمیها و علاقهمندیهایی که برای خود دارید لذت ببرید و بیشتر به خود برسید.
5- در مواقعی که با هم هستید نیز برای یکدیگر فضای کافی و قلمرو قائل شوید.
6- به دوستیها و روابط دیگرتان نیز توجه کنید و آنها را گسترش دهید.
7- خودتان را بهصورت شخصیتی مفرد و مستقل از طرف مقابل بشناسید.
8- اندکی خود مختار باشید و بدون تماس درونی با شخصی که نسبت به او فوران محبت داشتهاید، بر روی صفات اجتماعی، شخصی و عرفانی درونتان کار کنید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.