چجوری هدف گذاری کنیم؟

هممون اینو شنیدیم که هدف خیلی چیز مهمیه و پا گذاشتن توی مسیر موفقیت لازمش داشتن هدفه. اما خیلیامون نمیدونیم هدف دقیقاً چیه و صرفاً فکر میکنیم هر چیزی که دلمون بخواد میتونه هدف باشه.
هدف چیزیه که توی مقیاس روزانه هم به ما کمک کنه و باعث بشه از «باری به هر جهت بودن» خلاص بشیم.
مشخصات یک هدف ایدهآل
ما میخوایم مشخصات یه هدف مناسب رو در چارچوب شیوهی SMART بررسی کنیم
Specific –> خاص بودن
هدف باید «خاصِ خودمون» باشه.
یعنی چی؟ یعنی تقلید نکنیم، هدفمون به کسی وابسته نباشه و از طرفی هدف دیگران رو هدف خودمون ندونیم! یه مثال میزنم:
یه شخصی میخواد کل ماشینهای کلاسیک ایران رو جمع کنه. ما هم میگیم «اووو چه باحال… منم لنگه همین هدف رو میخوام!!!» نه این نمیتونه هدف مناسبی باشه چون اینجا دیگه احساس رقیب میکنیم.
این نکته رو هم بگم که هدف نباید وابسته به شخصی باشه. بازم مثال میزنم:
«من برای اینکه خودمو به عشقم ثابت کنم فلان کارو میکنم!» اینجا هم به مشکل میخورید چون اگه اون شخص از زندگیتون بره بیرون، دیگه اون هدف رو دنبال نخواهید کرد.
Measurable –> قابل اندازهگیری
هدف ما باید مختصات، اندازه و حجم داشته باشه. زمانی که ما اندازه نذاریم برای هدفمون، اصلاً نمیدونیم کِی میرسیم، الان کجاشیم و چقدر از مسیر رو طی کردیم.
مثلاً ما میخوایم کسب و کاری رو راه بندازیم و هدفمون هم اینه که پول دربیاریم. ازمون میپرسن چقدر پول میخوای؟ میگیم: «هرچقد بیشتر بهتر!» خب این حرف کاملاً غلطه.
ما باید بدونیم چقدر پول میخوایم؟ چقدر در بیاریم ارضا میشیم؟
از یه نفر دیگه میپرسی از زندگی چی میخوای؟ میگه: «آرامش»
بازم یه جواب مبهم دیگه. شخصی که ندونه ملاک و معیار مورد نظرش برای تعریف آرامش چیه هیچ وقت هم بهش نمیرسه.
Achievable –> قابل دستیابی
این مورد کاملاً مشخصه. هدف باید قابل دسترسی و دستیابی باشه.
مسلماً 1 هکتار زمین توی مریخ قابل دسترسی نیست اما همین متراژ زمین توی پاسداران قابل دسترسیه.
Reason –> دلیل
هدف باید دلیل موجهی پشتش باشه.
همه میخوان پولدار بشن. میپرسی چرا؟ میگه: «پول خوبه». خب خسته نباشی! این دلیل خوبی نیست.
یا بعضیها سالها درس میخونن، مدارج علمی رو طی میکنن بعد که ازشون میپرسی «خب حالا میخوای چیکار کنی؟» میگه «نمیدونم. تا ببینیم خدا چی میخواد!»
دلیل داشتن واقعاً مهمه و بخش بسیار مهمی که ما رو به هدفمون میرسونه همینه “علت” هست و ما باید از خودمون بپرسیم که «برای چی» داریم این مسیر رو طی میکنیم؟ اینجاست که به دلیلمون میرسیم.
و این دلیل باید طوری باشه که حالمون رو بد کنه. یعنی اگه تا شب، خودش یا بخشی از اون رو انجام نداده بودیم، اعصابمون بریزه بهم، پاشیم تمومش کنیم.
Time –> زمان
زمانبندی واقعاً مهمه.
خیلی از ما چون زمان رو نادیده میگیریم، برامون خیلی فرقی نداره که کِی به اون هدفه میرسیم و این خودش دلیلی بر به تعویق انداختن کارهاست.
با زمانبندی اهداف، ما یه ضربالعجل برای خودمون تعیین میکنیم و همهی فعالیتها و عملکردهامون رو در قالب یه چارچوب زمانی مشخص جلو میبریم.
در زیر چند تا هدف مطابق با شیوهی SMART رو نوشتم تا مطالب بالا ملموستر باشه:
غلط: من امشب میخوام کتاب بخونم
صحیح: من امشب از ساعت 8 تا 9 میخوام 15 صفحه کتاب بخونم چون فردا امتحان دارم.
غلط: میخوام بچههام رو ببرم پارک
صحیح: امروز صبح ساعت 10 تا 12 بچههام رو میبرم پارک چون بهشون قول دادم.
غلط: میخوام حقوقم بیشتر بشه
صحیح: هفتهی بعد، سهشنبه، بعد از ناهار نامهی درخواست افزایش حقوقم رو به رئیس میدم.
غلط: آخر شب اتاقم رو تمیز میکنم
صحیح: من امشب ساعت 11 تا 12 اتاق خوابم رو مرتب میکنم چون از بینظمی بدم میاد.
این هم از مبحث هدف گذاری. یادمون باشه که بعد از نوشتن لیست اهداف، مهمترین کار، شروعه…!
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مثل همیییشه عالی ولی تا این مطالبی که شمافرمودین بشه عادت خیلی زمان میبره و بقول خودتون وقتی مغز ما احساس کنه که بااین کارها داره اذیت میشه نادیدشون میگیره مابه بی برنامه بودن ویکنواختی بدجور عادت کردیم