چطور فکر خود را هدر می دهیم؟

چطور فکر خود را هدر می دهیم؟
سلام، علیرضا سخنوران هستم، رفتارشناس و مدرس ارتباطات.
تو این فایل صوتی میخوام راجع به این صحبت کنم که ما چطور فکرمون رو هدر می دهیم.
فکر یک قدرت هست. یک قابلیت هست.
ما با فکر کردن میتونیم خیلی از مسئلهها رو حل کنیم. میتونیم مسیر موفقیت ایجاد کنیم.
میتونیم یک سری از مشکلات و مسئلهها رو کاملاً به راهحل برسونیم.
اما متأسفانه هدرش میدیم.
هدر دادن یک معنای دیگهای هم داره.
بی مسئولیتی کردن!
مثلاً میگن آب رو هدر میده. وقتش رو هدر میده. یعنی چی؟!
یعنی با بیمسئولیتی داره یک کاری رو انجام میده.
شما شیر آب رو همین جوری باز بزار بره. بیمسئولیتی هست دیگه!
وقتت رو به جای اینکه صرف یک سری کارهای جالب و پر انرژی و پر ثمر بکنی، به بطالت بگذرونی.
داری هدر میدی دیگه. بیمسئولیتی!
فکر رو هم با بیمسئولیتی هدر میدن. فکری که این همه توانمند هست.
این همه قدرت انجام کارهای خوب رو داره.
جالب اینه که انجام یک سری کارها با بیمسئولیتی خیلی جذاب هست.
شما فکر کن یک شیلنگ آب رو گرفتی و قرار هست با حداقل مصرف آب،
یک سری باغچه رو آب بدی.
دونه دونه باید این شیلنگ رو ببری پای درختها بزاری، پای بتهها بزاری.
یک مقدار که آب جمع شد، شیلنگ رو برداری ببری بزاری پای بته بعدی و
در انتها هم بری شیر آب رو ببندی.
اما! یک کار لذت بخش.
شیلنگ رو همین سر باغچه رها کن، آب رو هم باز بزار.
این خودش شروع میکنه جاری شدن و موقعی که یک چالهای زیر درختی پر شد،
راهش رو میگیره میره چاله بعدی و …
تو حالت اول شاید مثلاً با 10 لیتر آب بتونی نزدیک مثلاً 10 تا درخت رو آب بدی حتی.
اما تو حالت دوم نزدیک 200 لیتر آب مصرف میکنی واسه 10 تا درخت، و خب! جذاب هم هست.
هدر دادن وقت!
جای اینکه بشینی روی یک چیزی تمرکز کنی و به خودت فشار وارد کنی یک کار درستی رو انجام بدی،
حالا از اون وقت استفاده بهینه ببری، لم بدی گوشیت رو چک کنی.
وقتت رو بزاری هدر بره. لذت بخشتر هست دیگه! شیرینتر هست دیگه!
بخواب! الکی بخواب.
به کارهای غیر مهم بپردازیم. آسونتر هست. اصلاً بی مسئولیت بودن آسونتر هست.
مسئولیت پذیرفتن سخت هست!
فکر ابزار خیلی توانمندی هست
ما میاییم کجا سرمایه گذاریش میکنیم؟ کجا ازش بهره میگیریم؟
رو جاهایی که مسئولیت لازم نداره. در واقع فکر میکنیم، نتیجه هم میگیریمها!
اما جایی که مسئولیتش با ما نیست!
یعنی در واقع خیر و شرش اصلاً به ما ربطی نداره.
عوضش تو جاهایی که مسئولیت با ما هست فکر نمیکنیم. چرا؟
چون اگر فکر کنیم اشتباه از آب در بیاد مسئولیت داره دیگه!
حالا کجاها فکرمون هدر میشه؟
اول از همه
با فکر کردن به زندگی دیگران. به زندگی دیگران فکر کنیم.
چطور شد موفق شد؟ نچ! این چطور شد رابطه عاطفیش به مشکل خورد؟
میشینیم غرق فکر کردن در زندگی دیگران میشیم و مقایسه و اینها.
این هدر دادن فکر هست.
از صبح تا بعد از ظهر نشستیم داریم فکر میکنیم.
این آدم چطور تقی به توقی خورد این همه به ثروت رسید؟ این همه موفق شد؟
نگاه کن! یارو یک آهنگ میخونه یه هو میلیاردر میشه. نچ نچ نچ!
فلانی چطور شد طلاق گرفتن؟! اصلاً عجیبه! اینها که خیلی هم دیگه رو دوست داشتن!
فکر کردن راجع به زندگی دیگران چون مسئولیتی نداره خیلی هم حال میده، باهاش حال میکنیم!
اما متأسفانه داریم فکرمون رو هدر میدیم.
شما با یک گالن 20 لیتری آب میتونید یک عده تشنه رو سیراب کنید.
میتونید همینجوری بریزید کف پارکینگ و کف حیاط.
بوی نم و بوی خاک بلند شه و حالش رو ببرید!
اولی کار درست انجام دادن هست، دومی هدر دادن.
به خاطر چی 20 لیتر آب رو ریختی روی زمین؟ به خاطر چی داری فکرت رو هدر میدی؟!
اصلاً گیریم فهمیدی چرا اونها طلاق گرفتن. گیریم چطور شد تقی به توقی خورد اون یکی موفق شد.
داری فکرت رو هدر میدی.
مورد بعدی
به کارهایی فکر میکنیم که مسئولیتش با دیگران هست.
فکر میکنیم چرا سرطان رو ریشه کن نمیکنن؟
چجوری میشه سرطان رو توی جهان ریشه کن کرد؟
این کارِ کیه؟ کار پزشکهاست!
چرا میشینیم فکر میکنیم؟ هدر داریم میدیم.
کاری که مسئولیتش با دیگران هست ما نباید بهش فکر کنیم.
این پل رو بد ساختنها! جور دیگه میتونستن بسازن.
مهندس هست! لابد یک فکری کرده.
مسئولیت این قضیه با دیگران هست.
من نمیفهمم چرا میگن زمین اینقدر داره گرم میشه گرم میشه، چرا خنکش نمیکنن؟
چجوری میشه زمین رو خنک کرد؟
این اصلاً کار ما نیست! مسئولیتش با یکی دیگه هست.
دیدم دقیقاً!
طرف اومده میگه از صبح داشتم به این فکر میکردم. چرا پول رو ور نمیدارن که مردم راحت باشن؟
فاکتوری به نام پول رو ور دارن. اون موقع چقدر جالبتر میشه!
دیگه سر پول کسی نمیجنگه، سر پول کسی به کسی دیگه نمیپره!
پول رو ور دارن.
هر کسی هر خدماتی داره ارائه بده در ازاش خدمات و محصولات دیگران رو بگیره.
خب این کار اقتصاددانهاست. الکی نشستی فکر کردی!
مسئولیت اینها با کس دیگهای هست.
چطور خودروسازها میتونن خودروهای با کیفیتتری ارائه بدن؟
خودشون باید فکر کنن!
میدونم ما مصرف کننده اونها هستیم.
اما حالا جلوتر بهتون میگم چرا نباید فکر کنیم.
مورد بعدی که فکرمون رو هدر میدیم راجع به کارهایی هست که تخصص ما نیست.
یک نفری یک پوستری طراحی میکنه میاد به ما میگه قشنگ شد؟
ما یک روز تمام داریم فکر میکنیم چجوری این قشنگتر میتونه بشه.
در صورتی که ما اصلاً گرافیست نیستیم. ما آدم هنری نیستیم.
یک نفری راجع به رابطه عاطفیش از ما مشاوره میخواد.
ما اصلاً مشاور نیستیم!
دو روز درگیر اینیم که فکر کنیم چجوری مشکل اون رو باید حل کنیم.
کارهایی که راجع بهش متخصص نیستیم هدر دادن فکرمون هست.
یک سریها هستن بدون اینکه بلد باشن، یک سری وسایل رو باز میکنن به قصد تعمیر کردن.
خیلی هم فکرشون درگیر میشه. تخصصت نیست!
وردار بده یک تعمیرکار درستش میکنه. خیلی سریعتر، خیلی کم هزینهتر، خیلی سالمتر.
اما یک نکتهای هست. گفتم!
چون اینها بی مسئولیتی هست راحته دیگه. تهش چی میگی؟
خب من که تعمیرکار نبودم! باز کردم ببینم چه جوریه.
رابطه عاطفی طرف رو به گند کشیدیم. من که البته مشاور نبودم! باید بری پیش یک مشاور.
اما اون چیزی که به ذهنم رسید رو بهت گفتم.
اینجا میفهمیم چرا به همه مشاوره میدیم همه چیز خوب میشه اما راجع به خودتون نمیتونید اون کار رو بکنید.
چون مسئولیت نداشته باشی حالت بهتر هست دیگه.
استرسش رو که نداری، هر چی میخوای میگی. انجامش هم با یکی دیگه هست. درست میشه دیگه!
لفظ شیر کردن رو شنیدید؟
میگن طرف رو شیر کردیم فلان کار رو بکنه.
کافیه قدرت تفکر رو از یکی بگیری بهش جو بدی، یک کاری رو انجام میده.
حالا شما که داری جو میدی، مسئولیتی نداری که!
پس بنابراین با خیال راحت جو اضافه میدی.
از عدم دانایی طرف هم استفاده میکنی، اتفاقاً کارِ هم خوب میشه.
اما کوزهگر از کوزه شکسته آب میخوره.
راجع به همون مشکل خودت موندی! راجع به چیزهایی که متخصص نیستی نباید فکرت رو هدر بدی.
مورد بعدی اتفاقاتی هست که از کنترل ما خارج هست.
یک عزیزی از دست رفته، فوت کرده. میشینیم فکر میکنیم چرا مرد؟!
چرا ما نتونستیم جلوی فوت کردن اون رو بگیریم؟
این اصلاً از کنترل ما خارج هست. چرا باید فکر کنیم؟
این هدر دادن فکر هست!
ما فکر میکنیم چطور میشه به همه فقرای جهان کمک کرد؟
این اصلاً از کنترل ما خارج هست.
شما اگر تونستید لیست همه فقرای جهان رو، اسم و فامیلشون رو پیدا کنی، بیار با هم کمک کنیم.
همشون رو هااا!
اصلاً از کنترل ما خارج هست.
فقر یک چیزی هست که از کنترل ما خارج هست!
اصلاً یک سری قوانین از دست ما خارج هست.
چرا چراغ سبز و زرد و قرمز؟
چرا بنفشش نکردن؟
من میخوام یک طرحی بدم چراغ رو بنفش کنن.
کنترل ما نیست!
شما هر موقع نونستی هر روز صبح یک کاری کنی که خورشید طلوع نکنه،
اون موقع میتونی بگی راجع به چیزهایی که توی کنترلم نیست فکر میکنم.
یک روزی داری میری بیرون، یک قرار مهمی داری.
بارون میگیره!
چطور میتونستم جلوی این بارون رو بگیرم؟
فکرت رو داری هدر میدی.
بعد جالب اینه که خیلی هم فکر میکنیمها! نه یک کم دو کم!
مورد بعدی فکر کردن به آینده هست. آره!
خیلیها فکر میکنن به آینده باید فکر کنیم.
اما! به آینده فکر کردن فکر ما رو هدر میده. راجع به برنامهریزی حرف نمیزنمها!
راجع به پیشبینی آینده هست، بدون اینکه متخصص اون امر باشیم.
فکر میکنیم آیا ما خوشبخت میشیم یا نه؟
یک چیزی رو همین الان روشن کنم.
تا آینده نیاد، نمیتونید بفهمید چه اتفاقی میافته.
یک سریها هستن میشینن علائم زوجهای خوشبخت رو میخونن و روزها خیلی فکر میکنن
به اینکه آیا در انتهای رابطه اینها خوشبخت میشن یا نه؟
خب این آینده هست اصلاً.
تا نیاد نمیفهمی!
امروز باید درست رفتار کنی که آیندهات درست پیش بره.
التهاب آینده! جلوتر ورشکست میشیم! نه آقا!
آینده رو ولش کن، نمیخواد فکر کنی. فکرت رو داری هدر میدی!
در واقع بیایم عقبتر؛
اون چیزی که در کنترل تو نیست، هست!
آینده یک چیزی هست که داره میاد.
تو امروز در کنترل خودت هست، امروزت رو درست کن!
فکر کردن به گذشته هم باعث هدر دادن فکر میشه.
اگر فلان روز فلان کار رو کرده بودم. نکردی! میتونی برگردی عقب؟ نمیتونی!
فکرت رو هدر میدی. چون بی مسئولیتی هم هست. خب مسئولیتی هم نداری دیگه.
آقا نمیتونی دیگه! از کنترلت خارج هست. نمیتونی برگردی به گذشته، بی مسئولیتی هست.
بیشتر حال میده!
اگر فلان جا فلان تصمیم رو گرفته بودم! حالا نگرفتی!
برای صحت یک تصمیم باید به زمان اون تصمیم برگردی. یک نکتهای!
هر تصمیمی در گذشته گرفتید یقیناً درست بوده.
الان که از اون موقع دور شدید، عاقلتر شدید و با یک سری المانهای بهتر دارید میسنجید.
واسه همین میفهمید که غلط بوده. اون موقع عقلتون همین قدر بوده. همین!
در همین حد بوده، دانشتون در همین حد بوده، جهانبینیتون در همین حد بوده.
پس بهترین تصمیم ممکن رو با توجه به شخصیت اون موقعتون گرفتید.
حالا برگرد همش فکر کن! داری فکرت رو هدر میدی.
حتی یک روز، یک ساعت، یک دقیقه هم از زمان تصمیمی که گرفتیم بگذره، عاقلتر میشیم،
و همش نگاه میکنیم میبینیم تصمیم قبلیمون غلط بوده!
حالا سلسله تصمیمهای غلط قبلی باعث ترس از تصمیمگیری میشه.
باعث میشه ما تصمیم جدیدی نگیریم.
اینجوری زندگیمون تباه میشه. فکرمون رو هدر دادیم، وقتمون رو هم هدر دادیم.
مورد بعدی که باعث هدر دادن فکر میشه چیه؟
فکر کردن به اخبار. اخبار کلی!
اعتراضات فلان، اون سر دنیا!
آتشسوزی در کالیفرنیا. فکر میکنیم. نچ!
نگاه کن چه آتیشی، فلانی.
آره! ما در قبال هم نوعمون مسئولیم. اما چه کاری از دستت بر میاد واسه آتشسوزی جنگلهای کالیفرنیا؟
هیچی!
زلزله کرمانشاه!
یا میری کمک میکنی، یا اگه فقط در حد فکر کردن به مشکلاتشون داری عمل میکنی،
که خب، داری فکرت رو هدر میدی.
متوجه میشین؟ یا کاری از دستت بر میاد برو انجام بده. نه!
پس دیگه فکر نکن. آخ! نچ! ای بابا زلزله، ای بابا، ای بابا!
یا برو اونجا کمک کن، یا الکی نشین فکر کن! فکر تو به هیچ درد اونها نمیخوره،
به هیچ درد خودت هم نمیخوره. داری هدر میدی فکرت رو متأسفانه!
اخبار کلی!
من یه چیز جالبی به شما بگم.
بچه بودیم توی زیرنویس اخبار میومد طلا رو میگفت، دلار رو میگفت،
یه چیزی بود به نام کنجاله سویا یا گنجاله سویا! من اصلاً نمیدونم همین الان هم چی هست!
قیمت اون رو هم میزد. من هر روز فکر میکردم این چقدر داره بالا، پایین میشه.
واقعاً چه سیستمی هست؟ واقعاً چرا فکر میکردم به این؟ کنجاله سویا! چیه؟ ذهن درگیر!
بعد اخبار کلی! اخبار زرد!
جدا شدن فلانی. دعواهایی که این آدم الکی معروفهای تو اینستاگرام با هم میکنن.
اینها چی شدن یک هو؟ به هم زدن! چرا اینها با هم دعواشون شد؟
داری فکر رو هدر میدی! چون مسئولیتی هم نداری، شیرین هم هست.
تعقیب میکنیم!
بیا نمیدونم فلان جا، فلانی میخواد فلانی رو بزنه! بیا تو هم ببین.
من داشتم از دانشپذیرامون!
مثلاً اومده، اوه اوه، امروز فلانی فلان میدون، منتظر فلانی هست که بیاد، میخوان همدیگه رو بزنن.
چرا فکر میکنی؟ چرا فکرت رو هدر میدی؟ بابا این فکر خیلی کاربردیه!
اصلاً نمیفهمم من!
مورد بعدی تقریباً مجموع اون چیزهایی هست که تا الان گفتم.
فکر کردن به روندهایی که به ما ربطی نداره. در تخصص ما نیست.
مسئولیتش با کس دیگهای هست.
داره رد میشه؛
نگاه کن جلوی پارکینگ رو چقدر بد طراحی کردن! این، یه جور بهتری میتونست طراحی بشه!
میریم یک جایی الکی قیمت میگیریم که بدونیم روند چیه و چجوری میتونیم تصحیحش کنیم.
از هر دری وارد میشیم.
اینجا اجاره هست یا خریدی؟ آها خریدی! متری چند؟ اصلاً این منطقه متری چند؟
اینجا اجارهاش ماهی چقدر هست؟ اوه اوه اوه اوه!
خب یه جا پایینتر میگرفتی، یه جور بهتری میگرفتی.
میخوایم روندها رو تصحیح کنیم. دیدم!
طرف لیوان یکبارمصرف رو دستش گرفته توی آموزشگاه ما، شعر پشتش رو خونده.
بعد درگیر تعمق و تفکر شدید روی شعر بود. گفتم چقدر به دلش نشسته که داره میخونه!
گفتم شعرِ خوبه؟ گفت نه! دارم فکر میکنم چه شعر دیگهای میتونستی روی این لیوان بنویسی؟!
آخه این فکرِ که میکنی؟ داری فکر رو هدر میدی.
ببین هم خندم گرفته هم عصبی هستم.
چرا فکرت رو هدر میدی؟
خب حالا فکرمون رو هدر ندیم چی کار باید بکنیم؟
راجع به خودمون فکر کنیم. تنها جایی که کاربردی هست اینه که راجع به خودمون فکر کنیم.
یک نکتهای بهتون بگم.
میخوای دنیا رو از سرطان نجات بدی؟
فکر کن از چه مسیری از چه طریقی با چه زحمتی به چه ترتیبی میتونی بری
بهترین متخصص تشخیص سرطان جهان بشی.
یک چیزی کشف کنی، دیگه آدمها سرطان نگیرن.
اگر داری فکر میکنی که چطور میشه جهان رو عاری از سرطان کرد.
میخوای فقر رو ریشه کن کنی؟
نزدیک پنجاه هزار میلیارد تومان! بشین فکر کن چجوری میتونی پول فراهم کنی.
بری دونه دونه فقیرها رو واسشون کار سازی کنی، دیگه فقیر نباشن.
میخوای یک چیزی رو فرآیندش رو تصحیح کنی؟
فکر کن چجوری میتونی متخصص اون زمینه بشی و بری تصحیح کنی!
حالا تو اینهایی که گفتم یک کاری رو نباید انجام بدی، اصلاً سمتش هم نباید بری.
نمیتونی اون تو هم متخصص شی، برنامهریزیش هم نمیتونی بکنی.
راجع به زندگی دیگران.
چجوری میتونم زندگی دیگران رو همش رو بفهمم؟ این رو اصلاً لازم نیست.
متخصص سر توی زندگی دیگران هم نداریم!
میدونی؟
یعنی بری مثلاً درسش رو بخونی. شما تخصصت چیه؟
من PHD سرک کشیدن تو زندگی دیگران رو دارم!
این کاملاً یک چیز احمقانهای هست.
اما!
گفتم بری بهترین متخصص سرطان شی. گفتم بری تخصص فلان رو پیدا کنی.
خب، بیایم عقبتر!
تو، تو راجع به خودت باید فکر کنی.
راجع به اینکه چطور میتونی موفق شی. راجع به اینکه چطور میتونی مسائلت رو حل کنی.
غرق مشکل هستی، داری فکر میکنی چرا دوستت با همسرش داره به هم میزنه.
به تو چه؟
تو الان به مشکل خودت باید فکر کنی و حل کنی. تو الان توی مشکل هستی،
داری فکر میکنی چجوری فلانی ثروتمند شد؟! هر جوری!
تو باید مشکل خودت رو حل کنی. تو باید با فکرت و بهرهگیری از فکرت بری سمت موفق شدن.
فکر کن رسالتت چیه؟
فکر کن پنجاه سالم شد تو چه مختصاتی باشم؟ میچینمش بعد شروع میکنم واسش تلاش کردن.
راجع به برنامه روزانت فکر کن.
راجع به اینکه چجوری میتونی مشتری بیشتری فراهم کنی واسه خودت فکر کن.
راجع به اینکه از کجا میتونی پول در بیاری فکر کن.
راجع به اینکه چطور میتونی دانشگاهت که خیلی زمان برده رو به ثمر برسونی فکر کن.
راجع به این فکر کن فردا صبح چطور هدفمند از خواب میخوای بلند بشی.
اولین کارهایی که باید انجام بدی چیه و اونها رو چطوری باید انجام بدی؟
ببین فکرت رو هدر نده. میدونم سخته!
مسئولیت داره راجع به خودت فکر کنی.
اما سرت رو از توی اخبار از توی چیزهایی که توش تخصصی نداری!
از روی چیزهایی که مسئولیتش با تو نیست از توی زندگی دیگران بیرون بکش.
سرت رو بکن توی زندگی خودت، عقلت رو بریز توی زندگی خودت.
یک اقدام انقلابی انجام بده با فکرت.
یک فکر بکر کن. اقدام کن. ببند قضیه رو.
کشتی ما رو اینقدر داری راجع به چیزهای مختلف فکر میکنی.
داری هدر میدی اونها رو!
یک فایل صوتی داشتیم راجع به قیمت دلار، قیمت دلار دست تو هست؟ نیست!
تو کارت رو بکن.
ببین؛ زمانی که درآمدت اونقدری شد که واقعاً دلار داشت تأثیر میگذاشت برو فکر کن.
اما اگر ماهی 2 میلیون تومان، 3 میلیون تومان در میاری، اصلاً دلار به تو کاری نداره!
تو هم بهش کاری نداشته باش.
آقا، راجع به فرآیندهای اجتماعی مسئولیم!
آره، زمانی که همه چیزت درست باشه، حالا فرآیند اجتماعی داره آسیب میزنه.
نه اینکه هیچ چیز نداری داره آسیب هم میزنه!
ببین این خیلی جالبه
ما یک دوستی داشتیم رفته بود یک کتابی خریده بود. حالا کتاب خوندن انصافاً خوبه، اما یک کتابی خریده بود.
از کتابهای باربارا دی آنجلیس اگه اشتباه نکنم.
آنچه مردان باید درباره زنان بدانند. گفتم که خب با خوندن این کتاب متوجه شدی که مشکلاتت کجاست؟
گفت که نه! گفتم چرا؟ گفت چون اصلاً مشکلی ندارم. چون اصلاً رابطهای ندارم!
گفتم آهان!
ببین داستان سر این هست. موقعی که هیچی نیست، مشکلی هم نیست.
موقعی که هیچی نیست، به هیچیه چیزی نمیتونه آسیب بزنه.
شما یک چاقو بردار توی هوا تکون بده. چی رو داری پاره پوره میکنی؟ هیچی!
پس اون هم آسیبی نمیبینه.
زمانی که همه چیزت درست بود یک فرآیند اجتماعی، یک فرآیند جهانی،
یک چیزی داشت آسیب میزد برو بهش فکر کن.
اما زمانی که هیچی نساختی واسه چی الکی خودت رو مشتاق اخبار نشون میدی؟
میدونی قیمت یک دونه پراید شده چقدر؟ 50 میلیون.
خب پول داری یک دونه پراید بخری؟
مثلاً اصلاً 30 تومانش رو گذاشتی کنار، الان 20 تومان اومده روش نمیتونی بخری؟
نه! چقدر داری؟
من که 2 تومان بیشتر ندارم!
خب ببین، قیمت پراید بشه 100 میلیون هم واسه اونی که فقط 2 میلیون داره هیچ فرقی نمیکنه.
اگر شما 48 میلیون داشتی پراید شد 50 میلیون، 2 تومان کم داشتی، اونجا میتونی بنالی!
ای بابا! تا زمانی که ما خواستیم یک ماشین بخریم حالا ماشینه مثلاً 2 تومان رفت روش. اما!
2 میلیون توی جیبت هست. قصد خرید ماشین هم داری.
نگاه کن فلان ماشین 200 میلیون بود شده 500 میلیون.
بابا تو که 2 تومان داری اصلاً راجع به چی داری حرف میزنی؟
هیچی برنامهریزی نداریم
الکی داریم فکرمون رو هدر میدیم راجع به در و دیوار داریم فکر میکنیم.
راجع به زندگی دیگران فکر میکنیم.
راجع به اینکه خب در نهایت هدف زندگی کل انسانها روی کره زمین چیه؟
خب این آب و نون نشد که! کارهات رو باید جمع کنی.
ببین ما درگیر یک افسردگی همه گیر شدیم.
اما متأسفانه کسی این وسط نمیگه که باشه، این افسردگی همه گیر رو، من واسه خودم رو حل کنم.
تو واسه خودت رو حل کنی! اون واسه خودش رو حل کنه، هر کسی واسه خودش رو حل کنه،
این افسردگیه درست میشه.
یکی میگه آقا اصلاً شده تردمیل!
هر چی میدویم نمیرسیم.
قبل از اینکه بشه تردمیل، تا کجاهاش رو دویده بودی؟
اصلاً گیریم تردمیل.
چند کیلومتر دویدی که الان مثلاً حالا نرسیدی؟
آقا این بازیها رو بست کنیم. فکرمون رو هدر ندیم.
همین الان که داری این فایل رو گوش میدی، یک کاغذ بزار جلوت
ببین چه کارهای عقب موندهای داری که اثرگذار هست.
چه کارهای جدیدی باید انجام بدی، راجع به هر کدومش قشنگ بشین فکر کن،
راه حلش رو پیدا کن بنویس روی کاغذ، اقدام کن!
بسته دیگه! تموم شد عمر. هدر نده فکرت رو دوست من.
همین الان این کار رو بکن.
هیچ کسی پس فردا مسئول زندگی تو نیست.
خودت مسئول زندگی خودت هستی.
حالا بشین فکر کن چرا کره زمین داره گرم میشه؟!
شاد، موفق و مؤثر باشید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.