تأخیر! چرا عمدتاً ما تأخیر میکنیم؟

تأخیر! چرا عمدتاً ما تأخیر میکنیم؟ چرا همیشه دیر وارد عمل میشویم؟
سلام، علیرضا سخنوران هستم، رفتارشناس و مدرس ارتباطات.
تو این فایل صوتی میخوام راجع به دو تا مورد خاص باهاتون صحبت کنم، که به شدت براتون جالب هست.
اولین مورد در زمینه این هست که چرا عمدتاً ما تأخیر میکنیم؟ چرا همیشه دیر وارد عمل میشیم؟
اینقدری صبر میکنیم تا زمانمون تموم شه، بعد اقدام میکنیم!
هیچ موقع دوست نداریم تعجیل داشته باشیم! همش درگیر تأخیریم!
میخوایم بررسی کنیم چرا این اتفاق میافته.
اینی که ما مداوم تأخیر میکنیم، فرصتها رو از دست میدیم.
یک کاری رو واسش زمان تعیین میکنن، ما عهد میزاریم دقیقاً در لحظات آخر انجام میدیم!
چند دلیل برای تأخیر ما وجود دارد
اولین مورد این هستش که ما از انتظار کشیدن بدمون میاد و استرس میگیریم!
پس بنابراین سیستم دفاعی مغز ما وارد عمل میشه و باعث میشه ما تأخیر کنیم.
مثلاً به شما میگن 10 روز فرصت دارید یک فرمی رو پر کنید.
شما میزارید روز دهم این کار رو انجام میدید. چرا؟!
چون قراره که اگر زودتر انجام بدید؛
مثلاً روز سوم انجام بدید، هفت روز اضافهتر انتظار بکشید، تا ببینید چی میشه!
نه! اون انتظاره رو محدود میکنید! میزارید روز دهم انجام میدید، که حجم انتظارتون کمتر شده باشه.
یا به عنوان مثال؛
یک جلسهای میخواید برید، یا یک سینما میخواید برید.
میبینید که خب، اگر زودتر برسید باید منتظر بمونید!
پس بنابراین میزاریم تو لحظات آخر اقدام میکنیم و حرکت میکنیم!
که اون انتظاره، استرس به ما وارد نکنه. خب، گاهی اوقات لازمه که انتظار بکشیم!
اگر آدمهایی که توی روال دولتی کار کرده باشن رو دیده باشید، سعی میکنن کارهاشون رو اول وقت انجام بدن!
همون اول صبح، زودتر از همه بیدار شن، زودتر از همه توی صف قرار بگیرن!
چرا که کارشون زودتر انجام میشه و از اون ور وقت اضافه تری دارن!
بنابراین استرس رو به جون میخرن که یک سری فرآیندهای بهتری رو بتونن از کارهاشون استخراج کنن.
مورد بعدی که باعث میشه ما تأخیر داشته باشیم، خوش بینی الکیه!
بعضی اوقات ما الکی خوش بینیم! ببینید! من نمیگم بد بین باشید! اما گاهی اوقات ما الکی خوش بینیم. یعنی چی؟!
ما یک برنامهریزی تو ذهنمون داریم، راجع به مدت زمان انجام یک کار. میگیم خب!
اگر طبق این برنامه پیش بریم، اینقدر بیشتر زمان نمیبره و میزاریم دقیقاً از دقیقه نود آغاز میکنیم.
یعنی دیگه، لحظهای که آخرین فرصتمونه اقدام میکنیم. چرا که خب، خوش بینیم دیگه!
رو همین برنامهریزی احتمالاً جلو میریم و همه چی درست میشه!
اما تو این حین یک سری مشکلات پیش میاد و ما اونها رو حساب نکردیم و زمانش رو انتخاب نکردیم!
که چه زمانی رو باید بابت اون مشکلات بزاریم.
به عنوان مثال؛
شما قراره از یک جایی حرکت کنید برید سمت یک جلسهای یا یک مهمونی!
میگید خب! اگر این اتوبان رو بندازم برم و اینجوری هم باشه و یک کمم ترافیک بخورم، من 20 دقیقه دیگه اونجام!
خب! اومدیم تو راه یک تصادفی شده بود!
اتوبان رو بسته بودن یا به هر دلیلی یک سری مشکلات واسه شما پیش اومد!
ماشین پنچر شد یا هر چیز دیگه!
واسه اینها ما زمان در نظر نمیگیریم. این خوش بینیه بعضی اوقات بلای جون ما میشه!
من یک سری آدمها رو دیدم که حتی روز عروسیشون میبینید که هنوز هیچ کاری نکردن.
یک ساعت، دو ساعت مونده به برگزاری عروسی! خوش بینن! خوش بینی الکی!
میگن خب! حالا اگر طبق برنامه پیش بره که درسته همه چیز. نه!
گاهی اوقات ما باید یک وقت اضافهتری در نظر بگیریم!
که اولاً آبرو و حیثیت و اعتبارمون و دوماً بتونیم انرژیهامون رو ذخیره کنیم.
دلیل بعدی که باعث میشه ما تأخیر کنیم؛
این هستش که دوست داریم زودتر از نتیجه مطلع بشیم.
بنابراین اقدام نمیکنیم که نتیجه رو متوجه شیم!
بلکه تأخیر میکنیم تا بقیه اون کار رو انجام بدن ببینیم نتیجه چی میشه!
بر اساس نتیجه اونها ما یک سری اقدامات رو انجام بدیم.
به عنوان مثال توی کارهای خلاف بهتون بگم!
یک خیابونی یک طرفست و ورود ممنوعه!
ما منتظر میمونیم چند نفر برن اگه مشکلی پیش نیومد ما پشت سرشون میریم.
دلیل این تأخیره اینه!
حالا این راجع به یه چیز منفی بود! راجع به چیزای مثبت.
یه سرمایهگذاری، یه دوره آموزشی، یک موقعیت کاری جدید برای ما پیش میاد!
ما اقدام نمیکنیم! منتظر میمونیم بقیه برن، ببینیم نتیجه چی میشه!
چرا که دوست نداریم بدون اینکه نتیجه رو بدونیم کاری رو شروع کنیم.
همین تأخیره باعث میشه که فرصت از دست ما بره!
میبینید هزاران نفر رفتن اون کار رو انجام دادن و ما موندیم!
طرح اولیه اسنپ تو مغز من بود! طرح اولیه دیجی کالا تو مغز من بود!
بله! اینقدر وایستادید تا ببینید یکی انجام میده؟! نتیجش چی میشه؟!
حالا ما هم اگر نتیجش خوب بود، ما هم بریم سراغ اون.
نه! حالا توجه کنید! عین دیجی کالا یه دونست! اسنپ یه دونست!
واقعاً یارای مقابله کردن و رقابت کردن با اینها خیلی سخت شده.
هر بار که وایستید به دلیل اینکه ببینید اول نتیجه چی میشه بعد اقدام کنید، دچار ضرر میشید.
این سه تا مورد رو اگه بتونید سرکوب کنید توی روز وقت اضافه هم میارید.
یک سری امکانات و اتفاقات بیشتری هم دور و ورتون میافته که واستون سودده هست. این نکته اول!
نکته دوم! اکثر افراد این جمله رو شنیدن که، “آن چیزی که مرا نمیکشد قویترم میکند”! این جمله مال نیچه است.
اما جالب اینه که اکثراً معنای این جمله رو اشتباه فهمیدن!
فکر میکنن اگه ما وایستاده باشیم، هزار جور بدبختی سر ما بریزه و در نهایت ما نمیریم!
این باعث میشه که ما قویتر بشیم. نه!
واقعاً منظور نیچه این نبود! که شما وایستید، متوقف شید! هزار جور بلا بریزه سرتون تازه بگید که خب!
من هر بار زنده بیرون میام، پس قویتر میشم. نه!
من جای نیچه باشم، این جمله رو تکمیلش میکنم.
میگم تو مسیر رو به جلو، من رو به جنگ بخونید و از قویترین ابزارهای جنگی بهره بگیرید!
اون چیزی که مرا نمیکشد، قویترم میکند. توی مسیر رو به جلو!
خیلیها دارن تو بدبختی فرو میرن، هر بدبختیای میاد سرشون و میگذره، بدون حل شدنها!!
آخی من دارم قویتر میشم! من دارم آب دیدهتر میشم!
نه خواهر و برادر عزیز من!
تو مسیر رو به جلو آن چیزی که شما را نکشد، قویترتان میکند.
این رو هم مد نظر قرار بدید! چون اشتباهیه که تو اکثر افراد ایجاد میشه و یک مفهوم غلطی رو تو ذهنشون ثبت میکنن!
پس تأخیر نداشته باشید و در مسیر رو به جلو، آن چیزی که شما را نمیکشد قویترتان میکند.
شاد، موفق و مؤثر باشید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.